نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 . دانشآموختة کارشناسی ارشد ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
2 استاد گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
3 دانشیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This study was conducted to investigate the role of agricultural cooperatives on social empowerment of rural women in Tehran Province. Population consisted of all women members of agricultural cooperatives in Tehran Province (N=150). The sample size was estimated by Krejcie and Morgan’s Table (n=108) which finally 118 questionnaires were collected and analyzed. The data collection instrument was a questionnaire. Validity was confirmed by a panel of experts consisting of faculty members at Tarbiat Modares University and specialists of Ministry of Labor, Welfare and Cooperative. A pilot test was implemented and the reliability gained was (α= 0.78). The results showed that there was a significant difference between social ability of women, before and after membership in cooperatives. Also, result of regression analysis indicated that four variables consisted of the number of years served as a member of cooperatives, income, education and ownership of land could explain 34.2 percent of social empowerment
کلیدواژهها [English]
تعاونی بهترین سازوکار مشارکت مردمی در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی محسوب میشود که توانایی ایجاد اشتغال و معیشت پایدار برای اقشار آسیبپذیر و کم درآمد روستایی را دارد (Fairbairn et al., 2003). تعاونیها میتوانند منشأ کارآفرینی و توسعة آن باشند و با افزایش اشتغالزایی و بهبود وضعیت اقتصادی اعضای خود گام مؤثری در راستای توسعة روستاها بردارند (یعقوبی و همکاران، 1389). از دیگر ویژگیهای مطلوب این تشکلها ارتقای سطح دانش و مهارت اعضا، تقویت روحیة گروهی، تأمین نیازهای معیشتی و حرفهای روستاییان، شناخت فناوریهای جدید، بهروز شدن دانش اعضا، بالا بردن بهرهوری و کارایی، فراهم کردن امکانات و مواد اولیه تولید و در نهایت اشتغالزایی و افزایش تولید میباشد (Chellappan, 2000). یکی از انواع این تعاونیها تعاونی کشاورزی زنان روستایی است. تعاونی کشاورزی زنان به شرکت تعاونیای اطلاق میشود که حداقل 50 درصد اعضای آن را زنان تشکیل دهند. این تعاونیها میتوانند نقش مهمی در تقویت بهرهمندی زنان از حقوق خود و همچنین مشارکت در فرایند توسعه بازی کنند (Ghana, 2011). همچنین تعاونیهای کشاورزی به توسعة پیوندهای اجتماعی کمک میکنند؛ پیوندهایی که به طور کلی برای کشاورزان و به طور ویژه برای کشاورزان زن، که اغلب احساس جداماندن از بقیة جامعه را دارند، بسیار مهم است (IFAP, 2010). با گسترش روزافزون تعاونیها و نقش اساسی آنها در برقراری عدالت اجتماعی و توانمندسازی اجتماعی و نیز بهبود وضعیت اقتصادی، نگاه ارزیابانه به فعالیت تعاونیها و اثربخشی آنها در تحقق اهداف، از ضروریات است (ملاحسینی و محمدی، 1389).
گفتنی است در استان تهران12 تعاونی به عنوان تعاونی کشاورزی زنان روستایی به ثبت رسیدهاند که در مجموع 150 نفر زن عضو این تعاونیها میباشند و در زمینههای تولید گیاهان دارویی، محصولات گلخانهای، زراعت، باغبانی، تولید ورمی کمپوست و پرورش قارچ فعالیت دارند.
مبانی نظری
از دهة1970، مشارکت زنان در مسیر توسعه مطرح شد. در دو دهة اخیر، تغییرات و تحولات فراوانی باعث شده است جهان به سوی کاهش نابرابریهای جنسیتی پیش رود و آن را بخشی لاینفک از فرایند توسعه بدانند. در این میان، تغییرات دیدگاهی نسبت به جایگاه زنان در جامعه یکی از مهمترین تحولات است (Ellis & Bigg, 2001). به علاوه، امروزه بسیاری از کارشناسان معتقدند که توسعة کامل بدون مشارکت و دخالت تمامی گروهها و افراد جامعه امکانپذیر نمیباشد (آجیلی و همکاران، 1388) و در برنامههای توسعه و عمران، نقش زنان مورد توجه واقع شده و کمکم در دستور کار توسعة بسیاری از کشورها قرار گرفته است. این تلاشها جهت آگاهسازی جامعه از میزان اهمیت جایگاه اقتصادی– اجتماعی زنان، که تا دهة 1970 پنهان مانده بود، صورت گرفت. تحقیقات به وضوح نقش فعالیتهای زنان در بخشهای مختلف و اهمیت حضور آنها را روشن ساخت. این امر در مورد زنان روستایی اهمیت مضاعفی دارد، زیرا آنها طعم متفاوتی از تبعیض جنسیتی را کشیدهاند (سروشمهر و همکاران، 1388).
طبق گزارش بانک جهانی، زنان دربردارندة 50% نیروی کار کشاورزی در جهان هستند که در برخی کشورها این میزان حتی به 70 درصد میرسد (FAO, 2012). اما با وجود سهم عظیم زنان روستایی در تولید غذا و رفاه خانواده، آنها دست کم گرفته میشوند و در راهبردهای توسعه مغفول میمانند (Parveen, 2008). به دلایل فرهنگی، زنان همواره دسترسی کمتری به منابع داشته و کمترین بهره را از خدمات ارائه شده بردهاند (اعظمی و سروش مهر، 1389؛ Mudukuti & Miller, 2002). زراءنژاد و منتظرحجت (1384)- به نقل از حسنزاده - ذکر میکنند که اگر به زنان فرصتی داده شود، آنها نیز قادر به افزایش رشد فردی و اجتماعی میباشند و حتی تجارب نشان داده است که زنان نسبت به مردان از نظر خوداشتغالی رشد سریعتری دارند؛ لذا برای توسعة انسانی، توانمندسازی زنان روستایی توجه ویژهای را طلب میکند. به هر روی، صحبت از نقش زنان در فرایند توسعه و استفاده از توان بالقوة آنها در تحقق برنامهها ضرورت توانمندسازی آنها را مطرح میسازد. از جمله اصول توانمندسازی میتوان به رفاه مادی، آگاهی و مشارکت اشاره کرد. هرچه میزان قدرت انتخاب افراد بیشتر باشد، کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهند داشت. در کل، یکی از مهمترین روشهای مبارزه با فقر، توانمندسازی افراد است (رضایی، 1388). در این میان، توانمندسازی زنان فرایندی است که طی آن زنان نسبت به سازماندهی خود توانمند میشوند (Malhatra and Schuler, 2002)، اعتماد به نفس خود را ارتقا میبخشند و از حقوق خود در ارتباط با انتخاب آزاد و کنترل بر منابع استفاده میکنند (نیکنامی و همکاران، 1391). به دنبال این مباحث، به امکان کاهش فقر و افزایش توسعة پایدار به واسطة تعاونیهای روستایی و کشاورزی اشاره میشود و این نهادها راهبردی برای توانمندسازی زنان روستایی اطلاق میگردند (نیکنامی و همکاران، 1391 و Fairbairn et al., 2003 ). سازمانهایی مانند تعاونیها توانمندی زنان را جهت انتخاب آگاهانهتر افزایش میدهند و از میزان آسیبپذیری آنها میکاهند (اعظمی و سروش مهر، 1389). افزایش مشارکت در فعالیتهای جمعی با عضویت و فعالیت در شرکتهای تعاونی، زنان را تبدیل به افرادی فعال و اجتماعی خواهد کرد و آنها را قادر میسازد تا تواناییهای خود را در زمینههای اقتصادی و اجتماعی به شکوفایی برسانند (آجیلی و همکاران، 1388). گفتنی است مهمترین هدف تشکیل این نوع تعاونیها در روستاها، اشتغالزایی زنان روستایی و افزایش حضور آنان در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی است که این امر باعث بهوجود آمدن روحیة خودباوری در میان آنان خواهد شد (سازمان تعاون روستایی ایران، 1390). تعاونیهای روستایی و کشاورزی برای کارآمد بودن باید بتوانند در اعضای خود تغییرات مثبت ایجاد نمایند. زنان عضو این نهادها، برای توسعه و پیشرفت خود، نیاز به بهرهگیری از این نهادها دارند. زنان نیز مانند مردان علاوه بر داشتن انگیزههای اقتصادی، نیاز به امنیت اجتماعی و پذیرفته شدن از سوی جامعه دارند (توسلی و رفیعی خونانی، 1387). راهبرد مهم توانمندسازی و مشارکت دادن زنان در توسعه، به معنای اتکا به خود و گسترش حق انتخاب در زندگی (نرهای و همکاران، 1391)، منجر به خودتصمیمگیری، خودکارآمدی و اعتماد به نفس آنها میگردد (قلیپور و رحیمیان، 1388). با اجرای این بعد از توانمندسازی، "سرمایة اجتماعی" زنان تقویت میگردد و آنها قادر میشوند به مقابله با تبعیض جنسیتی برخیزند (Gobezie, 2010). همچنین
سـرمـایـة اجتمـاعـی، به عنـوان سـاختـار اجتمـاعـی، تسهیـل کنندة تـعاون و همـاهنـگـی است
(Routledge & Amsberg, 2003). سرمایة اجتماعی یعنی دانش، درک، هنجارها و قوانین و خواستههای مشترک دربارة الگوهای تعاملات که گروهی از افراد در برخورد با مسائل پیچیدة اجتماعی و شرایط و موقعیت کنش جمعی با خود به سازمان میآورند (Francis, 2002). سرمایة اجتماعی به عنوان منبعی درک شده است که امکان دارد برای دستیابی به انواع اهداف به کار رود (Woodhouse, 2006).
مؤلفههای متعددی برای مفهوم سرمایة اجتماعی معرفی شده که از جملة آنها میتوان به مشارکت اجتماعی، عضویت در انجمنها و شبکههای داوطلبانه، میزان کانالهای ارتباطی مانند ارتباطات غیررسمی و دوستانه و اعتماد به دیگران اشاره کرد (فیروز آبادی،1384). ناطق پور و فیروزآبادی (1384) چهار عامل عمدة اعتماد عمومی، اعتماد نهادی، مشارکت غیر رسمی و مشارکت رسمی و آگاهی و توجه را به عنوان ابعاد سرمایة اجتماعی ذکر کردهاند. پاتنام (1380) نیز از آگاهی، مشارکت و نهادهای مدنی به عنوان سه شاخص سرمایة اجتماعی نام میبرد. ازکیا و غفاری (1383) هم سه مؤلفة اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی را از مؤلفههای اصلی سرمایة اجتماعی معرفی کردهاند که با یکدیگر رابطة تعاملی دارند و تقویتکنندة یکدیگرند.
پیشینة تحقیق
اگرچه هیچ چارچوب عملی مشخص و برجستهای برای اندازهگیری توانمندسازی زنان وجود ندارد، ولی تلاش و مطالعات بسیاری برای اندازهگیری ابعاد مختلف توانمندسازی زنان به ثبت رسیده است. بعد اجتماعی، بعد سازمانی و بعد روانی سه بعدی هستند که زیمرمن (Zimmerman, 1995) بـرای تـوانمنـدسـازی در نـظر گـرفتـه اسـت. در دیـدگـاه کـریستین
(Christian, 1998)، بعد اقتصادی- اجتماعی، بعد سیاسی و بعد روانی از جمله ابعاد توانمندسازی هستند. پروین و لئون هوزر (Parveen, & Leonhauser, 2004) سه بعد مهم برای توانمندسازی زنان را بعد اقتصادی- اجتماعی، بعد خانوادگی و بعد روانی میدانند، اما پروین در سال 2007 (Parveen, 2007) علاوه بر این ابعاد، به بعد شناختی نیز اشاره میکند.
وولدو و تادس (Woldu & Tadesse, 2012) در مطالعهای بر روی تعاونیهای کشاورزی اتیوپی به این نتیجه رسیدند که بیشتر زنان عضو تعاونیها، سرپرست خانوادة خود بودند (حدود 55 درصد از افراد). همچنین زنان عضو تعاونی به طور معناداری مسنتر از زنان غیرعضو بودند که این میتواند به علت داشتن اطلاعات بیشتر به دلیل حضور زیادتر در جامعه و داشتن اطلاعات بیشتر دربارة تعاونیها باشد. زنان عضو تعاونی نسبت به زنان غیرعضو، دسترسی بیشتر و راحتتری به مراکز اداری داشتند. با تمام این اوصاف، آنها در نتایج خود بیان میکنند که مشارکت زنان در تعاونیهای کشاورزی، چه در زمینة عضویت چه رهبری، محدود شده است.
هالپین (Halpin, 2010) مطالعهای بر روی تعاونیهای کشاورزی اندونزی انجام داد و به این نتیجه رسید که عضویت در تعاونیها توانمندسازی اعضا در زمینة اجتماعی و اقتصادی را به دنبال داشته است. بنین (Benin, 2010) در مطالعهای در بنگلادش به این نتیجه رسید که تعاونیهای تولید در بخش کشاورزی، در ایجاد اشتغال، بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی، گسترش سرمایهگذاری و جلوگیری از مهاجرت نقش مثبتی داشتهاند.
به دنبال اجرای پروژة SUSALeCO (تعاونیهای زنان روستایی) در اوگاندا و گزارش ارائه شده از سوی ILO، ذکر شد که قدرت تصمیمگیری در فعالیتهای اقتصادی حوزة مورد مطالعه از 45% به 80% افزایش یافته است. همچنین تحقیق بر روی 101 عضو تعاونی مورد اشاره نشان داد که مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی افزایش یافته است (ILO, 2002).
در پژوهش نصیری (1389)، بنا به اظهار ۸۴ درصد از اعضا، نقش تعاونیها در توانمندسازی افراد برای مقابله با فقر و بهبود کیفیت زندگی اعضا مثبت ارزیابی شد.
روششناسی تحقیق
این تحقیق از نوع توصیفی همبستگی و از نظر هدف، کاربردی و ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامهای متشکل از 24 گویه بوده است که میزان توانمندی اجتماعی زنان روستایی (زنانی که عضو تعاونیهای کشاورزی زنان روستایی بودند) را در دو زمان قبل و پس از عضویت در تعاونی کشاورزی، بررسی کردهاند. به منظور سنجش توانمندی اجتماعی در گروه زنان عضو تعاونیها و مقایسة آن در زمان قبل و پس از عضویت، از چهار متغیر اعتماد اجتماعی با هفت گویه، مشارکت اجتماعی با شش گویه، انسجام اجتماعی با شش گویه و ارزشمندی اجتماعی با پنج گویه بهره گرفته شد و از پاسخگویان خواسته شد تا پاسخهای خود را در طیف پنجگزینهای لیکرت (خیلی کم، کم، تا حدی، زیاد و خیلی زیاد) در هر دو بخش بیان نمایند. در این مطالعه، نمونهگیری به صورت تصادفی طبقهای صورت گرفت؛ یعنی، پس از برآورد حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) و در نظر گرفتن این موضوع که تعداد اعضای تعاونیها متفاوت با یکدیگرند، با استفاده از جدول تناسب، تعداد نمونه از هر تعاونی محاسبه گردید (تعداد نمونهها از 8 تا 22 نفر به نسبت جمعیت هر تعاونی متغیر بود). تعداد کل زنان عضو تعاونیهای کشاورزی استان تهران 150 نفر اعلام شد که 108 نفر باید در پیمایش شرکت داده میشدند. اما جهت اطمینان بیشتر، تعداد 118 نفر، به عنوان پاسخگو، انتخاب شدند. جهت احراز روایی پرسشنامه، نمونهای از آن در اختیار استادان و صاحبنظران گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس و متخصصان بخش تعاون در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قرار گرفت و پس از اعمال نظرات و پیشنهادها و تأیید روایی، در اختیار پاسخگویان قرار داده شد. همچنین از "ضریب آلفای کرونباخ" برای سنجش میزان پایایی استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده (جدول 1)، میزان پایایی کل پرسشنامه در حد قابل قبول (78/0) برآورد شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS/18 استفاده گردید
متغیر |
تعداد گویهها |
مقدار ضریب |
اعتماد اجتماعی |
7 |
78/0 |
مشارکت اجتماعی |
6 |
76/0 |
انسجام اجتماعی |
6 |
79/0 |
ارزشمندی اجتماعی |
5 |
78/0 |
کل |
24 |
78/0 |
مأخذ: یافتههای تحقیق
در این تحقیق به منظور بررسی رابطة بین متغیرهای مستقل (سن، سطح تحصیلات، میزان درآمد، مالکیت زمین و سابقة عضویت) با توانمندی اجتماعی اعضا از ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده شد.
بحث و تحلیل
یافتههای تحقیق نشان داد که میانگین سنی افراد مورد مطالعه 08/33 سال بوده است. جوانترین و مسنترین فرد به ترتیب 21 سال و 61 سال سن داشتند. همچنین 1/16 درصد از پاسخگویان با فراوانی 19 نفر، مجرد و 99 نفر یعنی 9/83 درصد متأهل بودند. از لحاظ سطح تحصیلات، بیشترین درصد یعنی 4/25 درصد با فراوانی 30 نفر، در سطح راهنمایی و کمترین درصد یعنی 7/12 درصد با فراوانی 15 نفر از لحاظ سطح تحصیلات در مقطع لیسانس و بالاتر قرار داشتهاند.
1/27 درصد از پاسخگویان، با فراوانی 32 نفر، اظهار داشتند که سرپرست خانواده هستند. بیشترین درصد اعضا، یعنی4/36 درصد با فراوانی 43 نفر، بین 2 تا 3 سال و کمترین درصد آنها (7/1 درصد با فراوانی 2 نفر) 5 سال و بیشتر سابقة عضویت در تعاونی کشاورزی زنان داشتند. همچنین 2/54 درصد از زنان عضو تعاونیها در دیگر سازمانهای غیردولتی نیز عضویت داشتند. در کل، 5/52 درصد از زنان عضو تعاونیها وام دریافت کرده بودند که تنها 5/22 درصد آنها از میزان وام دریافتی اظهار رضایت کردند. میانگین زمین کشاورزی آبی با مالکیت شخصی برای این گروه 06/1 هکتار، زمین کشاورزی اجارهای 35/0 هکتار، مالکیت زمین کشاورزی دیم با مالکیت شخصی 44/0 هکتار و نوع اجارهای 07/0 هکتار بوده است. البته 76 درصد فاقد زمین آبی شخصی، 89 درصد فاقد زمین آبی اجارهای و 97 درصد فاقد زمین دیم اجارهای بودهاند. سند اکثر زمینهای در دست زنان عضو به نام همسران و یا وراث (فرزندان) بوده است.
اولویتبندی توانمندی اجتماعی زنان عضو تعاونی کشاورزی
بر اساس دیدگاه اعضا، میانگین تمامی گویهها قبل از عضویت، برای متغیر اعتماد اجتماعی بین 57/2 تا 83/2، برای متغیر مشارکت اجتماعی بین 64/2 تا 21/3، برای متغیر انسجام اجتماعی بین 3 تا 26/3 و برای متغیر ارزشمندی اجتماعی بین 23/3 تا 64/3 بوده است. اما میانگین تمامی چهار متغیر مستقل اصلی در زمان پس از عضویت، بالاتر از 3 بوده است (جدول 2).
جدول 2. رتبهبندی گویههای توانمندی زنان عضو تعاونیهای کشاورزی
|
|
گویه |
قبل از عضویت |
پس از عضویت |
|
|||||||
ردیف |
|
|
میانگین |
انحراف معیار |
رتبه |
میانگین |
انحراف معیار |
رتبه |
||||
اعتماد اجتماعی |
1 |
من به دیگر کشاورزان روستا اعتماد دارم. |
57/2 |
87/0 |
7 |
58/3 |
85/0 |
7 |
||||
2 |
من به همسایگان خود پول قرض میدهم. |
73/2 |
77/0 |
5 |
66/3 |
81/0 |
5 |
|||||
3 |
حاضرم در صورت نیاز، ضمانت مالی آنها را قبول نمایم. |
75/2 |
71/0 |
4 |
62/3 |
86/0 |
6 |
|||||
4 |
به کارمندان جهاد کشاورزی اعتماد دارم. |
72/2 |
70/0 |
6 |
72/3 |
83/0 |
3 |
|||||
5 |
حاضرم محصولات خود را به نهادهای دولتی بفروشم. |
83/2 |
80/0 |
1 |
84/3 |
76/0 |
1 |
|||||
6 |
به اعضای شورای روستا اعتماد دارم. |
79/2 |
91/0 |
3 |
77/3 |
72/0 |
2 |
|||||
7 |
به راحتی حاضر به برقراری ارتباط با تازهواردین به روستا هستم. |
81/2 |
99/0 |
2 |
70/3 |
90/0 |
4 |
|||||
مشارکت اجتماعی |
1 |
در طرحهای عمرانی روستا بدون دریافت دستمزد مشارکت میکنم. |
64/2 |
98/0 |
5 |
73/3 |
88/0 |
5 |
||||
2 |
وقتی میخواهم تصمیم مهمی بگیرم با دیگران مشورت میکنم. |
98/2 |
87/0 |
4 |
83/3 |
71/0 |
3 |
|||||
3 |
نسبت به انجام کار گروهی احساس رضایت و خشنودی دارم. |
98/2 |
87/0 |
4 |
78/3 |
61/0 |
4 |
|||||
4 |
میل و رغبت به پیوستن به تشکلهای گروهی را دارم. |
03/3 |
81/0 |
2 |
64/3 |
69/0 |
6 |
|||||
5 |
حاضر به شرکت در انتخاباتم. |
01/3 |
96/0 |
3 |
99/3 |
78/0 |
2 |
|||||
6 |
به نظر من تعاونی یک تشکل کارآمد به حساب میآید. |
21/3 |
87/0 |
1 |
02/4 |
76/0 |
1 |
|||||
انسجام اجتماعی |
1 |
با همسایگان خود رابطة حسنه دارم. |
26/3 |
07/1 |
1 |
85/3 |
75/0 |
3 |
||||
2 |
دیگر دوستان و آشنایان در تصمیمگیریهای خود، نظر مرا جویا میشوند. |
24/3 |
92/0 |
2 |
89/3 |
64/0 |
2 |
|||||
3 |
بر روی تمام موضوعات مشترک مورد بحث با همسایگان خود توافق دارم. |
22/3 |
98/0 |
3 |
89/3 |
70/0 |
2 |
|||||
4 |
همسایگانم با من صادق هستند. |
20/3 |
00/1 |
4 |
91/3 |
67/0 |
1 |
|||||
5 |
حاضر به قبول مسئولیت به جای دیگرانم. اهل دعوا و منازعه هستم. |
11/3 |
90/0 |
5 |
85/3 |
78/0 |
3 |
|||||
6 |
00/3 |
07/1 |
6 |
36/3 |
31/1 |
4 |
||||||
ارزشمندی اجتماعی |
1 |
اهل ریسک کردنم. |
23/3 |
94/0 |
5 |
94/3 |
82/0 |
5 |
||||
2 |
خانوادهام برایم ارزش قائلاند. |
38/4 |
96/0 |
4 |
05/4 |
77/0 |
2 |
|||||
3 |
همسایگان و دوستانم برایم ارزش قائلاند. |
46/3 |
93/0 |
1 |
37/3 |
77/0 |
4 |
|||||
4 |
دیگران برای نظرات من ارزش قائلاند. |
43/3 |
96/0 |
3 |
29/3 |
69/0 |
3 |
|||||
5 |
میزان اعتماد به نفس خود را مناسب میدانم. |
44/3 |
84/0 |
2 |
10/3 |
65/0 |
1 |
|||||
مأخذ: یافتههای تحقیق
جدول 3 میانگین، انحراف معیار و رتبة هر یک از چهار متغیر توانمندی اجتماعی، در زمان قبل و پس از عضویت در تعاونی را نشان میدهد؛ به طور مثال، متغیر "مشارکت اجتماعی" در زمان قبل از عضویت در تعاونی، رتبة چهارم را با مقدار میانگین 78/17 کسب کرده است، اما همین متغیر در زمان پس از عضویت، رتبة دوم را (با میانگین 03/23) کسب نموده است.
جدول 3. رتبهبندی متغیرهای توانمندی اجتماعی در زمان قبل و پس از عضویت
ردیف |
متغیر |
قبل از عضویت |
پس از عضویت |
||||
میانگین |
انحراف معیار |
رتبه |
میانگین |
انحراف معیار |
رتبه |
||
1 |
اعتماد اجتماعی |
22/19 |
14/4 |
2 |
92/25 |
59/4 |
1 |
2 |
مشارکت اجتماعی |
87/17 |
16/4 |
4 |
03/23 |
42/3 |
2 |
3 |
انسجام اجتماعی |
06/19 |
74/4 |
3 |
78/22 |
29/3 |
3 |
4 |
ارزشمندی اجتماعی |
07/20 |
00/3 |
1 |
97/18 |
89/1 |
4 |
مأخذ: یافتههای تحقیق
جهت بررسی نقش تعاونیهای کشاورزی در توانمندسازی اجتماعی زنان روستایی، آزمون t همبسته مورد استفاده قرار گرفت. هر دو متغیر به صورت جفت و وابسته و در سطح فاصلهای بوده و توزیع دادهها به صورت نرمال میباشد.
با توجه به جدول 4 و با استناد به مقدار t، با اطمینان 99 درصد، میتوان گفت که بین میانگین میزان اعتماد اجتماعی در زمان قبل و بعد از عضویت افراد در تعاونی، اختلاف معناداری وجود دارد و میزان اعتماد اجتماعی افراد در زمان پس از عضویت افزایش یافته است. در این صورت، فرض صفر تحقیق مبنی بر نبود اختلاف در دو میانگین رد شده و فرض H1 به اثبات میرسد.
متغیر |
n |
M |
SD |
t |
p |
اعتماد اجتماعی (قبل از عضویت) |
118 |
22/19 |
14/4 |
55/11 |
000/0** |
اعتماد اجتماعی (پس از عضویت) |
118 |
92/25 |
59/4 |
مأخذ: یافتههای تحقیق 05/0* p≤ 001/0 **p≤
با توجه به نتایج به دست آمده در جدول 5 میتوان گفت که اختلاف میانگین در متغیر مشارکت اجتماعی قبل و پس از عضویت در تعاونی، با سطح خطای کمتر از 01/0، معنادار شده است. از آنجا که میزان میانگین این متغیر پس از عضویت عدد بیشتری است، لذا میتوان نتیجه گرفت که افراد پس از عضویت در تعاونیها، در سطح مشارکت بالاتری قرار گرفتهاند. بنابراین، فرض H0 رد وفرض H1 پذیرفته میشود.
جدول 5. مقایسة میانگین مشارکت اجتماعی قبل و پس از عضویت در تعاونی
متغیر |
n |
M |
SD |
t |
p |
مشارکت اجتماعی (قبل از عضویت) |
118 |
87/17 |
16/4 |
07/10 |
001/0** |
مشارکت اجتماعی (پس از عضویت) |
118 |
03/23 |
42/3 |
مأخذ: یافتههای تحقیق 05/0* p≤ 001/0 **p≤
در جدول 6 با در نظر گرفتن آمارة t (00/8) و سطح معنیداری (02/0) میتوان نتیجه گرفت که بین میانگین انسجام اجتماعی قبل از عضویت و پس از عضویت، با اطمینان 95%، اختلاف معناداری وجود دارد؛ یعنی، میزان انسجام اجتماعی در زمان پس از عضویت افزایش داشته است. لذا فرضیة مورد نظر مبنی بر نبود اختلاف معنادار بین میانگینها (H0) رد میگردد.
متغیر |
n |
M |
SD |
t |
p |
انسجام اجتماعی (قبل از عضویت) |
118 |
06/19 |
74/4 |
00/8 |
02/0* |
انسجام اجتماعی (پس از عضویت) |
118 |
78/22 |
29/3 |
مأخذ: یافتههای تحقیق 05/0* p≤ 001/0 **p≤
در مقایسة میانگین دو متغیر ارزشمندی اجتماعی در زمان قبل و پس از عضویت در تعاونی، فرض صفر تحقیق پذیرفته شود و سطح معناداری 35/0 مبین این است که اختلاف معناداری بین میانگین دو متغیر وجود ندارد. میانگین این متغیر در قبل از عضویت، مقدار بیشتری را نشان میدهد (جدول 7).
متغیر |
n |
M |
SD |
t |
p |
ارزشمندی اجتماعی (قبل از عضویت) |
118 |
07/20 |
00/3 |
16/1 |
35/0ns |
ارزشمندی اجتماعی (پس از عضویت) |
118 |
97/18 |
89/1 |
مأخذ: یافتههای تحقیق ns: فاقد معنیداری
متغیر |
n |
M |
SD |
t |
p |
توانمندی اجتماعی (قبل از عضویت) |
118 |
14/73 |
25/12 |
50/12 |
001/0** |
توانمندی اجتماعی (پس از عضویت) |
118 |
10/88 |
89/10 |
مأخذ: یافتههای تحقیق
توانمندی اجتماعی |
r |
P |
سن |
008/0 |
933/0 |
سطح تحصیلات |
272/0 |
**003/0 |
میزان درآمد |
298/0 |
**001/0 |
مالکیت زمین |
333/0 |
**000/0 |
تعداد سالهای عضویت (سابقة عضویت) |
189/0 |
*03/0 |
مأخذ: یافتههای تحقیق
تحلیل رگرسیون خطی چندگانه بین متغیرها
جهت پیشبینی تأثیر متغیرهای مستقل دارای رابطه با متغیر وابسته، از آزمون رگرسیون چندگانه استفاده شد. با توجه به ضرایب رگرسیون و مقدار ثابت به دست آمده از آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه، برای متغیر وابسته یعنی توانمندی اجتماعی، معادلة رگرسیونی به شکل زیر به دست آمد:
Y¢= b0+ b1 x1+ b2 x2 + …+ bk xk
Y= 16/82 019/0 +x 69/1 + 1x 2+ 85/0 x 3
نتایج به دست آمده نشان داد که مدل رگرسیونی با 53/31F= و 002/0P= مدل مناسبی میباشد. همچنین از بین چهار متغیر مستقلی که وارد معادلة رگرسیونی شدند (جدول 10)، به جز متغیر سابقة عضویت در تعاونی، سایر متغیرها تأثیر معناداری بر متغیر وابسته، یعنی توانمندی اجتماعی، داشتند و به طور تعاملی 2/34 درصد از تغییرات متغیر وابستة تحقیق را تبیین کردند. همچنین ضرایب استاندارد شدة بتا (Beta) نشان داد که متغیر مستقل درآمد با ضریب 306/0 .و پس از آن مالکیت زمین با ضریب 269/0 و در نهایت تحصیلات با ضریب 129/0 به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر رگرسیونی را بر متغیر وابسته داشتهاند.
جدول 10. خلاصة نتایج تحلیل رگرسیون چندگانةمتغیرهای مستقل و توانمندی اجتماعی
متغیر |
B |
Beta |
p |
عدد ثابت (Constant) |
16/82 |
_ |
000/0 |
درآمد |
019/0 |
306/0 |
**003/0 |
مالکیت زمین |
69/1 |
269/0 |
**009/0 |
تحصیلات |
85/0 |
129/0 |
*01/0 |
سابقة عضویت در تعاونی |
023/0 |
03/0 |
978/0 |
R2= 358/0 R2ad=342/0 |
مأخذ: یافتههای تحقیق نتیجهگیری و پیشنهادها
این مقاله نقش تعاونیهای کشاورزی در توانمندسازی زنان روستایی را بررسی کرد. در مقایسة میانگینها، نتایج نشان داد که اختلاف میانگین متغیرهای توانمندی اجتماعی زنان عضو تعاونی در ابعاد اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی، در سطح خطای یک درصد، معنادار شد و این امر حاکی از آن است که پس از عضویت در تعاونی، میزان این سه توانمندی افزایش یافته است. نتایج به دست آمده از نقش تعاونیهای کشاورزی در توانمندسازی اجتماعی زنان روستایی با یافتههای نصیری (1389)، سالاری (1388)، علیپور (1388)، عطایی و زمانی میاندشتی (1390)، هولپلین (Holplin, 2010)، بنین (Benin, 2010)، مالهوترا
(Malhotra, 2003) و زیمرمن (Zimmerman, 1995) همسوست. لیکن با نتایج حاصل از تحقیقات براری و همکاران (1391)، به ویژه در بخش اعتماد اجتماعی، مغایرت دارد. این امر مؤید تأثیر مثبت مشارکت در افزایش توانمندی و سرمایة اجتماعی افراد است. مشارکت افراد در گروهها و تشکلها میتواند باعث ایجاد روابط پررنگتر و منسجمتر میان آنها گردد. تعاونیها نیز به عنوان یکی از مهمترین تشکلهای اجتماعی، تسریع کنندة این امرند؛ زیرا اعضای تعاونیها قادر خواهند بود روابط نزدیکتری با دیگران تجربه کنند و در عین حال از تجربیات، توانمندیها و همفکری با دیگر اعضا بهرهمند گردند و در جهت رشد و ترقی خود گام بردارند. همکاری و مشارکت میتواند باعث پیشبرد بهتر اهداف شود و نتایج مثبتی را به همراه داشته باشد؛ از جمله اینکه اعتماد به دیگر افراد را افزایش دهد. اما در بین میانگینهای متغیر ارزشمندی اجتماعی در قبل و پس از عضویت در تعاونی تفاوت معناداری مشاهده نگردید که شاید دلایل مهم این امر به عوامل مختلف دخیل در سنجش متغیرها و تأثیر این عوامل در محاسبات و یا به نرسیدن زنان به جایگاه و امکانات مورد نظرشان مربوط شود.
در بررسی روابط بین متغیرها، میان سطح تحصیلات و درآمد با توانمندی اجتماعی زنان روستایی رابطة معناداری به دست آمد. سواد برای انسان آگاهی به دنبال دارد. زنان با افزایش سطح تحصیلات، قادر به شناخت بهتر محیط اطراف خود خواهند بود و همچنین میتوانند از شرایط و امکانات موجود بهتر بهره گیرند و روابط اجتماعی خود را تقویت نمایند. یافتههای این بخش با یافتههای مطالعة عطایی و زمانی میاندشتی(1390) تطابق ندارد ولی با یافتههای مطالعة اعظمی و سروش مهر (1389)، کولایی و طاهری (1389) و روستا و همکاران (1389) مطابقت دارد. همچنین بین درآمد و توانمندی اجتماعی رابطة مثبت و معنادار به دست آمد که با یافتههای مطالعة عطایی و زمانی میاندشتی(1390) مطابقت دارد. این رابطه ممکن است به دلیل افزایش قدرت تصمیمگیری و دامنة اختیارات فرد باشد. متغیر سابقة عضویت در تعاونی با توانمندی اجتماعی رابطة معنادار داشت. داشتن ارتباط اجتماعی بیشتر طی زمان بیشتر میتواند پیوندهای عاطفی و اجتماعی میان افراد را افزایش دهد و شاید به همین دلیل با افزایش سالهای عضویت در تعاونی، توانمندی اجتماعی افراد نیز افزایش یافته است.
با توجه به نتایج تحقیق، پیشنهادهای زیر ارائه میگردد:
- شرکت در کارهای گروهی علاوه بر تقویت اعتماد و انسجام اجتماعی، باعث میگردد تا حس مشارکت افراد افزایش یابد. تعاونیهای زنان میتوانند یکی از راههای تحقق این مهم باشند. با توجه بیشتر و جدیتر به این امر و با در نظر گرفتن مزایای توسعة تعاونیها، بهویژه برای زنان از سوی مراجع ذیربط، میتوان گامی مهم در راستای توسعة فردی و در درجة بالاتر توسعة اجتماعی برداشت. حمایت همهجانبه از تعاونیهای کشاورزی زنان و فعالیت تعاونی و همکاری گروهی موجب تقویت سرمایة اجتماعی و ارتقای توانمندی اجتماعی و در نتیجه جایگاه اجتماعی زنان در جامعه خواهد شد.
- از آنجا که سطح تحصیلات با توانمندی اجتماعی رابطة مثبت و معناداری داشت و واضح است که میزان تحصیلات میتواند در افزایش توانمندی افراد مؤثر باشد، سازمانها و نهادهای مربوط میتوانند دسترسی زنان روستایی به آموزش را تسهیل نمایند. تعاونیها نیز خود میتوانند بانی این امر باشند و بخش آموزش را به طور جدیتر در دستور کار خود قرار دهند؛ هرچند آموزش از اصول اساسی تعاونیهاست.
- با توجه به وجود رابطة مثبت بین مالکیت زمین و توانمندی اجتماعی زنان روستایی بهتر است تمهیداتی از سوی مراجع ذیربط به کار بسته شود تا امکان بهرهمندی از مالکیت بر زمین شخصی برای زنان روستایی بیشتر فراهم شود. بر اساس یافتههای توصیفی، مشخص گردید که سرانة زمین برای زنان عضو بسیار پایین است و بسیاری از آنها بر روی زمینهایی کار میکنند که به نام آنها نیست.
- گسترش مطالعات پژوهشی در زمینة بررسی نقش تعاونیها در توانمندسازی افراد، به ویژه زنان، میتواند به شناخت ابعاد ناشناختة این پژوهش و دیگر پژوهشها در این زمینه کمک نماید. بررسی موضوعاتی نظیر موانع موجود بر سر راه تعاونیها در مسیر توانمندسازی افراد و یا دیگر موضوعات مرتبط، روشنگر ابعاد دیگر خواهند بود.